ادبیات و فرهنگ
زیبایی . زیبایی . زیبایی وافسوس که چرا نمی توانی این همه زیبایی را توصیف کنی.باید دید. باید لذت آن را چشید. خلیج همیشه سبز پارس با درختان نشسته بر ساحل که احساس می کنی نقاشی شده اند بر صفحه ی آب و هرروز خستگی ام را می شویدوقتی موج می آید. وقتی آرام است. وقتی رنگ به رنگ می شودومدام مرا به خود می خواند درساحل روستای برکه چوپان اما امروز دو چیز دیگر هم بود.
یکی در برکه چوپان آسیابی (آس آب )وجود دارد کنار دره ای خشک با اندک فاصله بین روستا وکوه ، یادگار ساسانیان. با بهنام رییسی رفتیم. معماری زیبا ، مهندسی دقیق. زیربنای مربع با ابعاد 2/5متر بلندای 2متر ازسنگ و ساروج واستوانه ای به ارتفاع 2/5 متر نشسته بر آن و دهان گشوده به آسمان.با قطر 8متر . سنگ های تراشیده که نما را باشکوه کرده و درونی صاف .اندیشیدم که آب؟ یادم آمد سدی از ساسانیان در حد فاصل کوه های دشتستان و فارس که آب جمع شده را به دشت زیبای شبانکاره و دشت گور هدایت می کرد درناحیه ای که امروز سد رییسعلی دلواری واقع شده..درون دره ها را نگاه کردیم . سنگ چینی منظمی که زمانی آبراهی بوده لابد از سد یا چشمه ای تا آسیاب و به سمت شرق امتداد داشت. هوا آنقدر تاریک بود که مجبور بودیم برگردیم تا فرصت دوباره ای دست دهد . دیگر لپ تاب آقای ایاره بود. ایاره 60 سال سن دارد و همکار من است . بسیار پرحوصله و آرام . درمدت کوتاهی که به شبکه ی جهانی اینترنت پیوسته ایم، چنان جانش گرم شده که از مرخصی برگشت و لپ تابش را روی میز نهاد. او با این کار نشان داد که دانش ، سال نمی شناسد و به جای چشم بستن و ندیدن ، باید چشم و گوش به واقعیت های دنیای امروز گشود حتی اگر شصت سالت باشد .